چشم بر ستاره سحر* نیالودم
که من طلیعه پر ابهت خورشید را دیده ام
خورشید من آهسته و پاورچین می آید
و صدای پایش را
از شب پرستان پرستاره پنهان میکند!
تاریکی نیست
تاریکی نیست هست
و خورشید من
روشنا و راه و راهگشا
راهی که تا همیشه می توان گم شد و خود گم کرد!
خورشید من به یک ناز
اوج ستاره های دروغین را به زیر می کشد
و ناپدید میکند همهٔ آنها که نابجا و ناراست پدیدار شدند …
من طلیعه پر ابهت خورشید را دیده ام.
شهرام سورتجی
*پای نوشت:
سیاراتی که بی بهره اند از زیبایی و تلالو و شکوه اما به سبب ربایش تابش بیدریغ خورشید، در آسمان شب درخششی دروغین دارند. میان انسان ها بسیارند از این ستاره گان جعلی که داعیه ی راستی و صداقت دارند غافل از آن که ناراستی شان انکار کردنی نیست. به خودم میبالم که در سایه هدایت خداوندم اینان را از دنیای شوکتمند خود طرد نموده ام.